بررسی ژنتیکی بین توانایی زبان و اختلالات روانی
به گزارش واحد ژنتیک پایگاه اطلاع رسانی علوم آزمایشگاهی ایران، اختلالات روانپزشکی شایع هستند و علت شناسی پیچیده ای با مشارکت عوامل ژنتیکی و محیطی دارند. آنها معمولاً با سن کم مشخص می شوند. در حالی که برخی از اختلالات در دوران کودکی ظاهر می شوند، به عنوان مثال، اختلال طیف اوتیسم (ASD) و اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، برخی از آنها در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر می شوند، به عنوان مثال، اسکیزوفرنی (SCZ)، اختلال دوقطبی (BD) و بی اشتهایی عصبی (AN). حتی مدت ها قبل از بروز علائم، افراد اغلب علائم آسیب شناسی روانی را نشان می دهند. چندین مطالعه اپیدمیولوژیک عملکرد غیر معمول مدرسه را به عنوان یک عامل خطر برای اختلالات روانپزشکی یافته اند.
تحقیقات در مقیاس بزرگ تا به امروز برای بسیاری از اختلالات روانپزشکی اصلی انجام شده است. پیشتر یک همبستگی ژنتیکی منفی قوی بین ADHD7 و پیشرفت تحصیلی و یک همبستگی ژنتیکی مثبت متوسط بین ASD8 و پیشرفت تحصیلی گزارش شده است. به همین ترتیب، یک همبستگی ژنتیکی مثبت قوی بین AN و پیشرفت تحصیلی مشاهده شده است.
برای اکثر اختلالات روانپزشکی، همبستگی ژنتیکی با پیشرفت تحصیلی با ارتباط فنوتیپی مربوطه با عملکرد مدرسه که در مطالعات اپیدمیولوژیک گزارش شده است، مطابقت دارد. با این حال، برای برخی از اختلالات مانند SCZ، همبستگی های ژنتیکی با انجمن های فنوتیپی در تضاد است. اگرچه مطالعات بالینی و اپیدمیولوژیک نشان داده است که افراد مبتلا به SCZ یا در معرض خطر ابتلا به SCZ عملکرد ضعیفی در مدرسه دارند و در ارزیابی های عصبی شناختی نمره پایینی کسب می کنند. به طور مشابه، اگرچه نشان داده شده است که BD با نقایص شناختی مرتبط است، اما ارتباط ژنتیکی مثبتی با پیشرفت تحصیلی نشان می دهد. چنین یافته هایی نشان می دهد که ناهمگونی در همپوشانی ژنتیکی بین اختلالات روانپزشکی و فنوتیپ های شناختی وجود دارد. همچنین، پیشنهاد شده است که مؤلفه شناختی در پیشرفت تحصیلی که به طور مثبت با اختلالاتی مانند SCZ و BD همبستگی دارد، ممکن است نشان دهنده خلاقیت باشد، زیرا نشان داده شده است که خلاقیت با این اختلالات ارتباط مثبت دارد.
نقش عملکرد مدرسه
در مقایسه با پیشرفت تحصیلی، نمرات مدرسه اطلاعات دقیقی را ارائه می دهد. به عنوان مثال، نمرات در دروس زبان و ریاضی ممکن است به ترتیب به عنوان نماینده ای برای شناخت کلامی و عددی عمل کنند.
تجزیه و تحلیل نهایی ما نشان داد که افرادی که از نظر ژنتیکی مستعد عملکرد نسبتاً بهتری در زبان نسبت به ریاضی در مدرسه هستند، اغلب در آینده شغلی خلاقانه مانند نویسندگی، بازیگری و موسیقی را انتخاب می کنند. همانطور که نشان دادیم این افراد در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانپزشکی نیز بودند، این یافته با دو مطالعه قبلی مطابقت دارد که نشان می داد افراد با خطر ژنتیکی افزایش یافته برای SCZ و BD اغلب در مشاغل خلاقانه شرکت دارند. با این حال، مشخص نیست که آیا ارتباط با مشاغل خلاق نشان می دهد که افراد دارای انواع خطر به دلیل مهارت های زبانی بهتر خود خلاق می شوند یا به سادگی حرفه های خلاقانه را انتخاب می کنند زیرا چنین حرفه هایی به خوبی با مهارت های ریاضی نسبتا ضعیف آنها مطابقت دارند.
این مطالعه دارای محدودیت های زیر است. اول، تفاسیر ما فرض می کند که عملکرد مدرسه در امتحانات زبان و ریاضی به ترتیب توانایی های شناختی مربوط به حوزه های زبان و ریاضی را نشان می دهد. با این حال، مفروضات ما ممکن است کاملاً درست نباشد زیرا سایر عوامل از جمله خانواده و وضعیت اجتماعی-اقتصادی مدرسه بر عملکرد مدرسه دانش آموزان تأثیر می گذارد.
به طور خلاصه، از طریق تجزیه و تحلیل گسترده نمرات مدرسه موضوعی خاص در یک نمونه بزرگ، ما برای اولین بار به طور قانع کننده ای نشان داده شده است که افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی تفاوت های گسترده ای در شناخت ریاضی و زبان خود نشان می دهند. به نظر می رسد که این تفاوت ها یک درک پایه ژنتیکی دارند که مهم است زیرا دانش ممکن است به درمان نقص های شناختی مرتبط با این اختلالات کمک کند.