تحلیل تاریخ ژنتیکی و زبانی انسان
به گزارش واحد ژنتیک پایگاه اطلاع رسانی علوم آزمایشگاهی ایران، بحث های قابل توجهی در مورد میزان تطابق تاریخ های زیست شناختی و زبان شناختی ما با یکدیگر وجود داشته است که با نمونه هایی از تطابق و عدم تطابق پشتیبانی می شود. ما یک پایگاه داده ژنومی (GeLaTo یا Genes and Languages Together) را برای تعیین کمیت مطابقت ها و عدم تطابق ها در سراسر جهان است. این پایگاه راه هایی را برای تفکیک تاریخ جمعیتی و زبانی و مقایسه شیوه های بیولوژیکی و زبانی تکامل باز می کند. با بررسی داده های این پایگاه متوجه می شویم که اکثر جمعیت های در GeLaTo که به زبان های یک خانواده زبان صحبت می کنند (یعنی از یک زبان اجدادی یکسان هستند) از نظر ژنتیکی نیز بسیار مشابه هستند. با این حال، ما همچنین نزدیک به 20٪ عدم تطابق را در جمعیت هایی که از نظر ژنتیکی نزدیک به گروه های زبانی نامرتبط هستند شناسایی می کنیم. این عدم تطابق، که در عمق زمانی ارتباط زبانی شناخته شده تا حدود 10000 سال رخ می دهد، در سراسر جهان پراکنده شده است، و نشان می دهد که آنها یک نتیجه منظم در تاریخ بشر هستند. بیشتر عدم تطابق ها به دلیل تغییر جمعیت ها به زبان جمعیت همسایه است که به دلیل تاریخچه های جمعیتی مستقل از نظر ژنتیکی متفاوت است. مطابق با منظم بودن چنین تغییراتی، متوجه می شویم که تنها نیمی از خانواده های زبانی در GeLaTo از نظر ژنتیکی منسجم تر از حد انتظار تحت همبستگی های خودکار فضایی هستند. به علاوه، زمان های واگرایی ژنتیکی و زبانی جفت های جمعیت به ندرت با هم مطابقت دارند، و هندواروپایی ها به عنوان خانواده ای با بیشترین تطابق در نمونه ما برجسته هستند. پایگاه داده و یافته های ما با هم راه را برای تفکیک سیستماتیک تاریخ جمعیتی و فرهنگی و کمی کردن فرآیندهای تغییر زبان و هویت های اجتماعی در مقیاس جهانی هموار می کنند.
تشابهات مفهومی متعددی بین فرآیندهای تکامل ژنتیکی و زبانی وجود دارد. داروین در کتاب خود در مورد منشأ گونه ها یک گام فراتر رفت و با جسارت پیشنهاد کرد که این تشابهات چیزی بیش از صرفا یک مفهوم معروف است، او ادعا کرد که «شجره ای کامل از نوع بشر... می تواند بهترین طبقه بندی زبان های مختلفی را که اکنون در سرتاسر جهان صحبت می شود، فراهم کند». به نظر می رسد که کار پیشگام کاوالی-اسفورزا و سوکال در دهه 1980 پشتیبانی قابل توجهی از ادعای داروین ارائه می دهد. شواهد حیاتی برای این ادعا این بود که فیلوژنی جهانی از جمعیت های انسانی تطابق گسترده ای با درخت زبان جهانی نشان داد. فرآیندهای تمایز ژنتیکی و زبانی نیز در اروپا در مقیاس قاره ای منعکس کننده یکدیگر هستند. مسابقات از این نوع می تواند ناشی از فرآیندهای کودیفیوژن محلی باشد و می تواند با گسترش جمعیت در مقیاس بزرگ تقویت شود. با توجه به فرضیه پراکندگی کشاورزی/زبان، مهاجرت هایی که با تغییر به سمت کشاورزی و دامداری در هولوسن ایجاد شده اند، باعث پیدایش برخی از بزرگترین خانواده های زبانی شده اند که امروزه قابل شناسایی هستند. نمونه های قابل توجهی از گسترش خانواده زبانی اصلی همراه با گسترش جمعیتی قابل توجه شامل مهاجرت بانتو در جنوب صحرای آفریقا و مردم استرالیایی اقیانوس آرام است. در هر دو مورد، ژنتیک و استنتاج زبانی از تطابق گسترده ای از تاریخچه های ژنتیکی و زبانی پشتیبانی می کنند.
مطابق با این سنت تحقیقاتی، تحقیقات در مورد تداعی های ژن-زبان بر تطابق بین ژن ها و زبان ها تأکید دارد و عدم تطابق را به عنوان استثنایی از هنجار نادیده می گیرد. با این حال، مطالعات موردی منطقه ای مکرراً مواردی را شناسایی کرده اند که زبان ها و ژن ها به وضوح مطابقت ندارند. اگر جمعیتی زبان دیگری را بدون (یا فقط با حداقل) ترکیب ژنتیکی بپذیرد، یا اگر جمعیتی بدون تغییر زبان خود از نظر ژنتیکی با یک همسایه همسان شود، ناهماهنگی ایجاد می شود. برخی از نویسندگان با این استدلال که تغییر زبان در شکل دهی به تنوع زبانی معاصر چنان فراگیر بوده است که ارتباط بین ژن ها و زبان ها به جای قاعده، استثنا است، موضع شدیدتری اتخاذ کرده اند.
نتیجه تحقیقات
در کل مجموعه داده، متوجه می شویم که برای اکثر جمعیت ها، نزدیک ترین همسایه ژنتیکی آن ها به یک خانواده زبانی تعلق دارد. با این حال، نسبت غیر قابل اغماض (18٪) به یک زبان غیرمرتبط زبانی نزدیک است. این نشان می دهد که عدم تطابق نتیجه منظم تاریخ زبان است و نه فقط موارد نادر. تجزیه و تحلیل از مجموعه داده GeLaTo روشن می کند که ژن ها و زبان ها پویایی هایی را به همان اندازه که تاریخچه خانواده های زبانی مورد بررسی قرار گرفته است، نشان می دهند. به طور جالبی، خانواده ای با نزدیک ترین تطابق بین ژن ها و زبان ها خانواده ای است که به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است و در نظریه پردازی اولیه مکاتبات ژن-زبان مرکزی بود: هند و اروپایی. تحقیقات عمیق تر در مورد سایر خانواده های زبانی برای دور شدن از مناطقی که بیش از حد در مطالعات ژن-زبان حضور دارند، مورد نیاز است.