نقش سلول های بنیادی در سرطان پستان
به گزارش واحد ژنتیک پایگاه اطلاع رسانی علوم آزمایشگاهی ایران، امروزه سلولهای بنیادی سرطانی به عنوان یکی از عوامل اصلی و منشاء متاستاز مطرح می باشند. سلولهای بنیادی سرطانی مواد متعددی از جمله آنزیمهای پروتئازی را از خود ترشح می کنند. آنزیم کلاژناز بینابینی یا کلاژناز فیبروبلاستی عضوی از خانواده بزرگ آنزیمهای پروتئازی مذکور می باشد که با تخریب غشای پایه و ماتریکس خارج سلولی نه تنها گسترش سلولهای سرطانی را تسهیل می نماید بلکه با رهایش فاکتورهای رشد و فاکتورهای رگزایی در بقاء و تغذیه سلولهای سرطانی نیز نقش کلیدی ایفا می کند. با وجودی که فاکتورهای خطر متعددی در بروز سرطان پستان شناسایی و معرفی گشته اند، اما هنوز علت دقیق و قطعی سرطان مذکور به صورت ابهام باقی مانده است. وجود سابقه یا پیشینه سرطان پستان در اقوام درجه یک می تواند یکی از فاکتورهای خطر مهم در ابتلاء به سرطان پستان باشد. حدود 15 درصد از موارد ابتلاء به سرطان پستان پیشینه خانوادگی مثبت داشته و مطالعات نشان داده اند که درصدی از آنها می تواند مربوط به توارث ژنهای مستعد کننده سرطان باشد. متاستاز مرحله خطرناک سرطان است به طوری که مرحله متاستازی سرطان پستان تقریباً غیر قابل درمان می باشد. امروزه سلولهای بنیادی سرطانی (Cancer stem cell=CSC) به عنوان منشاء متاستاز و عامل عود و برگشت سرطان مطرح هستند. Csc ها سلولهای توموری می باشند که توانایی خودنوسازی و تولید دودمانهای ناهمگونی از سلولهای سرطانی مولد تومور را دارا هستند.
نتایج بررسی ژنتیکی
تاکنون، ارتباط پلی مورفیسم کلاژناز فیبروبلاستی با چندین نوع سرطان از جمله سرطان شش، کولورکتال، سینه و تخمدان بررسی شده است. طبق نتایج به دست آمده در این مطالعات، سلولهای توموری و بافتهای گوناگون، مقادیر متفاوتی از کلاژناز فیبروبلاستی را بیان می کنند، از این رو، این احتمال وجود دارد که آنزیم مذکور در ابتلاء، گسترش و متاستاز یک نوع سرطان نقش عمده ای ایفا کند. محاسبات نشان دادند که افراد واجد ژنوتیپ G2/G2 نسبت به افراد دیگر در معرض حدود 5/2 برابر خطر بیشتر ابتلاء به متاستاز قرار دارند (07/5-45/1=95%CIو 7/2= OR). از این رو می توان ادعا نمود پلی مورفیسم G2/G2 در پروموتور ژن کلاژناز فیبروبلاستی می تواند یک فاکتور تسهیل کننده در گسترش و متاستاز سرطان پستان محسوب گردد. افزون بر این، ترشح آنزیمهای پروتئازی توسط Csc ها به منظور حرکت و تهاجم آنها از تومور اولیه به ارگانهای دیگر و لذا پخش آنها در بدن ضروری است.
بنابراین نقش آنزیم کلاژناز فیبروبلاستی در گسترش و تهاجم سرطان پستان بسیار گسترده می باشد و لذا حضور پلی مورفیسم G2 در پروموتور ژن کلاژناز فیبروبلاستی می تواند پتانسیل تولید پروتئیناز مذکور را در شرایط توموری افزایش دهد. افزایش بیان بالقوه مذکور در کنار افزایش بیان القاء شده، می تواند نقش این آنزیم را در رشد و تهاجم توموری بسیار پر رنگ سازد. لذا، پیشنهاد می شود افراد مبتلا به سرطان پستان واجد ژنوتیپ G2/G2، با توجه به اینکه در معرض خطر بیشتر متاستاز و مرگ ناشی از انتشار سلولهای بنیادی سرطانی در بدن می باشند، تحت درمان و مراقبتهای پیگیر و دقیق قرار گرفته و در کنار شیمی درمانی از استراتژیهای درمانی مؤثر دیگری نیز در معالجه آنها استفاده شود.