نقش مؤثر میکروبیوم روده در بهبود سلامت روان
به گزارش روابط پایگاه اطلاع رسانی علوم آزمایشگاهی ایران، اختلال افسردگی اساسی (MDD) علت اصلی ناتوانی میلیون ها نفر در سراسر جهان است. نکته مهم این است که میکروبیوم روده می تواند به پاسخ های مرتبط با استرس در بیماران مبتلا به افسردگی کمک کند.
مطالعه اخیر در ژورنال Genes ارزیابی می کند که چگونه یک روده نشتی می تواند منجر به اختلالات افسردگی از طریق تغییر در متابولیت های مشتق شده از میکروبیوتای روده شود.
سد اپیتلیال روده از ورود بسیاری از سموم و عوامل بیماری زا به لومن جلوگیری می کند. با این حال، برخی رویدادها مانند استرس می توانند نشت روده را تسهیل کنند، که خطر ناهنجاری های دستگاه گوارش و اختلالات افسردگی را افزایش می دهد. سایر عوامل محیطی مانند آلودگی و مصرف بقایای مواد غذایی مانند آفت کش ها نیز می توانند نفوذپذیری روده را مختل کرده و میکروبیوم روده را تغییر دهند.
در میان اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه (SCFAs)، بوتیرات کلید حفظ سلامت مناسب دستگاه گوارش است. مطالعات قبلی نشان داده اند که هرگونه اختلال در یکپارچگی سد خونی روده با واسطه بوتیرات می تواند منجر به اختلالات افسردگی شود.
رژیم غذایی مادر در دوران بارداری برای رشد عصبی فرزندان از طریق تغییرات در میکروبیوم روده ضروری است. رژیم های غذایی ناسالم مدرن می تواند منجر به دیس بیوز مادر شود و متعاقباً حضور باکتری های تولید کننده بوتیرات مانند گروه Firmicutes را کاهش دهد. این می تواند سطح متابولیت های عصبی فعال در شیر مادر را کاهش دهد و در نتیجه رفتارهای شبه اضطرابی و افسردگی را در فرزندان افزایش دهد.
قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی مانند آفت کش ها نیز می تواند منجر به اختلالات افسردگی شود، زیرا ممکن است باعث ایجاد ناهنجاری در میکروبیوم روده شود. علاوه بر این، برخی از آفت کش ها، مانند گلایفوسیت، می توانند با عبور از سد جفت، بر رشد عصبی و انعطاف پذیری عصبی تأثیر منفی بگذارند.
پروبیوتیک ها و پیوند میکروبیوتای مدفوع ( FMT ) شامل انتقال ماده مدفوع به دستگاه گوارش گیرنده از یک فرد سالم است. نشان داده شده است که FMT در مدل های تجربی ناشی از اختلالات افسردگی موثر است. در واقع، یک مطالعه اخیر بر روی افراد انسانی نشان داد که اثربخشی FMT در کاهش MDD می تواند به دلیل فراوانی باکتری های تولیدکننده SCFA مانند Butyrivibrio و Faecalibacterium در دستگاه گوارش باشد.
پروبیوتیک ها از مکانیسم های اپی ژنتیکی برای تعدیل پاسخ ایمنی میزبان و حفظ هموستاز روده استفاده می کنند. در مدل های موش، کلستریدیوم بوتیریکوم به دلیل توانایی آن در ترشح سطوح بالای بوتیرات، یک عامل ضد التهابی قوی و اصلاح کننده اپی ژنتیک، برای کاهش رفتارهای شبه افسردگی استفاده شده است.
با تغییر ساختار و توزیع جامعه باکتریایی، داروهای گیاهی و پلی فنول ها به عنوان کاندیدای مناسب برای کاهش رفتارهای افسردگی مانند عمل می کنند. به عنوان مثال، کروستین، یک ترکیب ضد افسردگی که در زعفران یافت می شود، سطح توریسی باکتر، آلیستیپس و رومبوتسیا را افزایش می دهد که می تواند رفتارهای شبیه افسردگی را کاهش دهد.
تحقیقات نشان داده است که داروهای ضد روان پریشی با پر کردن سطوح باکتری های تولید کننده بوتیرات، اختلالات افسردگی را کاهش می دهند. به همین ترتیب، داروهای روانگردان می توانند با تعدیل ترکیب و عملکرد باکتری های روده، اثرات ضد افسردگی را تحریک کنند. داروهای ضد افسردگی مانند ضد افسردگی های سه حلقه ای و مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین نیز بر نفوذپذیری روده، ترکیب میکروبیوم و عملکرد دستگاه گوارش تأثیر می گذارند.
نشان داده شده است که آنتی بیوتیک ها با تسهیل رشد باکتری های مفید مانند لاکتوباسیل ها و بیفیدوباکتری ها، رفتارهای شبه افسردگی را کاهش می دهند. یک مطالعه اثرات مفید مینوسیکلین را در کاهش التهاب و کاهش فنوتیپ های شبه افسردگی نشان داد که به فراوانی Lachnospiraceae و Clostridiales خانواده XIII نسبت داده شد که هر دو تولید بوتیرات را تسهیل می کنند.
کمبود ویتامین های تولید شده توسط میکروبیوم روده نیز با چندین بیماری عصبی مانند افسردگی مرتبط است. این ویتامین ها می تواند شامل تیامین (ویتامین B1)، نیاسین (ویتامین B3)، ویتامین K و فولات باشد.
پاتوژنز اختلالات سلامت روان را می توان به ناتوانی در سنتز ویتامین ها نسبت داد که می تواند ناشی از دیس بیوز روده باشد. مطالعات قبلی نشان داده اند که کمبود ویتامین های B6، B9 و B12 توسط مادر می تواند منجر به رفتارهای مشابه اضطراب/افسردگی و تاخیر در رشد فرزندان از طریق تغییرات اپی ژنتیکی شود.
داروهایی که میکروبیوم را هدف قرار می دهند می توانند فرصت های درمانی زیادی را برای بهبود سلامت روان ارائه دهند. با این حال، برای درک بهتر اینکه چگونه متابولیت های زیست فعال میکروارگانیسم های روده بر فیزیولوژی انسان در طول افسردگی تأثیر می گذارد، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
چالش دیگر ناهمگونی در ترکیب میکروبیوم در میان جمعیت های مختلف انسانی و مناطق جغرافیایی در سراسر جهان است. مطالعات آتی باید در جمعیت های مختلف و در دوره های مختلف رشد برای پرداختن به این موضوع انجام شود.