یک هورمون درمانی برای تعدیل اختلالات شناختی
به گزارش واحد ژنتیک پایگاه اطلاع رسانی علوم آزمایشگاهی ایران، مطالعه اخیر نشان می دهد که هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) به طور بالقوه می تواند شناخت را در بیماران مبتلا به سندرم داون (DS) بازیابی کند. یافته ها یک ارتباط مولکولی جدید بین زوال عقل و از دست دادن بویایی را نشان می دهد و یک راه درمانی امیدوارکننده برای مبارزه با کاهش شناختی مرتبط با سن در DS و سایر بیماری های عصبی.
DS شایع ترین علت ژنتیکی ناتوانی های ذهنی و رشدی است. DS معمولاً توسط یک کپی اضافی از کروموزوم 21 انسانی ایجاد می شود. بیان بیش از حد مادام العمر ژن های مرتبط با HSA21 باعث ایجاد تغییرات کلی در الگوهای بیان ژن می شود که منجر به مجموعه وسیعی از تظاهرات پاتولوژیک و بالینی می شود. یکی از ویژگی های قابل توجه DS، تمایل قابل توجه افراد مبتلا به بیماری فراموشی (AD) و زوال عقل است. افراد مبتلا به DS به طور جهانی علائم هیستوپاتولوژیک AD را تا سن 40 سالگی ایجاد می کنند و سه چهارم این افراد در 60 سالگی به زوال عقل مبتلا می شوند. تا به امروز، هیچ درمان موثری برای علائم شناختی وجود ندارد، و همه افراد DS با پیشرفت بیماری دچار زوال شناختی می شوند.
یکی دیگر از فنوتیپ های رایج مرتبط با DS نشان می دهد که بلوغ ممکن است یک دوره بحرانی در پیشرفت بیماری باشد، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به DS در این زمان از دست دادن پیش رونده بویایی و بدتر شدن علائم شناختی را تجربه می کنند. محققان برای تایید فرضیه خود، پیشرفت علائم بویایی و شناختی را در مدل موش DS مشخص کردند و ارزیابی کردند که آیا آنها از نظر زمانی با هرگونه تغییر در سیگنال دهی GnRH همبستگی دارند یا خیر. موش ها برای اولین بار در دوره قبل از بلوغ به وجود آمدند و در اوایل بزرگسالی با اختلال در حافظه همراه شدند. همانطور که پیش بینی می شد، این علائم با از دست دادن فیبرهای عصبی و گیرنده های عصبی GnRH پس از بلوغ در هیپوکامپ و قشر این موش ها مشابهت داشت.
نتایج مطالعات
برای تعیین اینکه آیا سیگنال دهی GnRH می تواند به عنوان یک هدف درمانی عملی عمل کند، این تیم از چندین استراتژی مداخله ای استفاده کرد که GnRH را در چندین نقطه در طول مسیر پیشنهادی مورد هدف قرار داد. درمان ممکن است بتواند با تقویت ارتباط بین نواحی خاصی از قشر مغز، اختلالات شناختی در DS را کاهش دهد و در عین حال از فعال شدن بیش از حد شبکه های زیر قشری مرتبط با هیپوکامپ جلوگیری کند. به نظر می رسد بسیاری از گیرنده های GnRH مرتبط با شناخت نیز در نورون های کولینرژیک بیان می شوند، که نشان می دهد GnRH ممکن است اثرات درمانی خود را از طریق دو مکانیسم ممکن اعمال کند. اول، GnRH ممکن است به صورت موضعی عمل کند، فعالیت نورون های کولینرژیک را تعدیل کند و به آنها کمک کند تا پارامترهای سلولی را حفظ کنند (یعنی انتقال سیناپسی). دوم، GnRH ممکن است مدارهای رله مهاری را بین مناطق قشر مغز و زیر قشر مغز تعدیل کند و به حفظ اتصال عملکردی بین این مناطق مغز کمک کند. در مجموع، این یافته ها نشان می دهد که اختلال عملکرد GnRH همچنین ممکن است در پیشرفت بیماری های عصبی مانند AD نقش داشته باشد. علاوه بر این، درمان GnRH ممکن است یک اثر هم افزایی با مهارکننده های کولین استراز داشته باشد، که نشان داده شده است که به کاهش علائم شناختی بیماری کمک می کند. نیاز مبرمی به راه های درمانی جدید برای درمان زوال عقل وجود دارد. درمان ضربانی GnRH برای تقلید از الگوهای آزادسازی طبیعی این هورمون در نظر گرفته شده است، و آن را به یک چشم انداز درمانی جذاب تبدیل می کند که می تواند به حداقل رساندن هرگونه عوارض جانبی نامطلوب استفاده طولانی مدت از هورمون درمانی کمک کند.